رهبران جنبش فتح با استفاده از اندیشههای چپگرایانه و با پولهای بادآورده کشورهای عربی تشکیلات خود را راه انداخته و در این مسیر گام برداشتند. سران فتح با گرد آوردن سایر گروههای مبارز فلسطینی سازمان آزادیبخش فلسطین را تشکیل دادند که این سازمان در عمل مانند دولت فلسطین عمل میکرد.
در حالی که در اواخر دهه هشتاد قرن گذشته فتح به فکر مذاکره به جای مبارزه افتاد، جنبشی مردمی در سرزمینهای اشغالی شکل گرفت که با استفاده از تجربیات انقلاب اسلامی در ایران و مقاومت اسلامی در لبنان، جنگ را به داخل فلسطین کشاند.
این حرکت که از آن به عنوان انتفاضه اول فلسطینیها یاد میشود، آن اندازه سهمگین و غیرقابل باور بود، که صهیونیستها در فکر پیش انداختن مذاکرات صلح با یاسر عرفات و آوردن وی به داخل شهرهای فلسطینی 1967 انداخت. از دل انتفاضه اول، حرکت مقاومت اسلامی فلسطین، حماس به وجود آمد که رهبری آن را شیخ احمد یاسین و گروهی از مبارزان مسلمان فلسطینی بر عهده داشتند.
تفاوتهای جنبش فتح و حماس از همان ابتدا مشخص بود، در حالی که حماس از درون فلسطین شکل گرفته بود و معتقد بود باید با مبارزه و از طریق مقاومت اسلامی راه آزادی سرزمین را جست، رهبران فتح از ادامه مبارزه ناامید شده و دل در گروی وعدههای آمریکا، غرب و برخی از کشورهای سازشکار عرب دادند که معتقد بودند تنها باید مذاکره کرد.
فتح برعکس حماس در بیرون از فلسطین و توسط عدهای کمونیست تشکیل شده بود و عدم اعتقاد آنها به اسلام و تن دادن به مذاکرات بینتیجه به همراه فساد روزافزون در ساختار دولت تشکیلات خودگردان باعث شد تا مردم از این جنبش رویگردان شده و متوجه حماس شوند.
شکلگیری انتفاضه دوم فلسطین در سال 2000 موسوم به انتفاضه مسجدالاقصی، فاصله میان فتح و حماس را بیشتر کرد. برخی از رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین مانند محمود عباس و محمد دحلان به صورت مستقیم برای سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی کار میکردند و همین افراد بر اساس مدارک موجود زمینههای ترور یاسر عرفات را فراهم کرده و او را مسموم کردند.
در خلال این انتفاضه رهبران برجسته حماس مانند شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی به شهادت رسیده و صدها تن از مبارزان این جنبش به شهادت رسیده و یا دستگیر شدند. مقاومتی که حماس در برابر اشغالگریهای ارتش عبری از خود نشان داد باعث محبوبیت بیش از پیش این جنبش گردید.
کارهای خدماتی به همراه عقاید اسلامی حماس و عدم سازشکاری این جنبش باعث شد تا در انتخابات سال 2006 نمایندگان این جنبش با اختلاف خیره کنندهای از رقبای خود به خصوص فتح پیش افتاده و به مجلس قانونگذاری فلسطین راه یابند.
هر چند که به زودی اختلافات بنیادین میان فتح و حماس روی نمود و مشخص شد که عباس و دحلان با همکاری سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و مدیریت ژنرال کیث دایتون آمریکایی قصد دارد کودتایی را علیه حماس راه انداخته و رهبران این جنبش را ترور کنند، اما پیشدستی حماس و تصرف مراکز امنیتی عباس باعث رسوا شدن سران فتح و فرار آنها از غزه شد.
این اتفاق که در سال 2007 روی داد، اختلافات فلسطینیها را بیشتر کرد، فتح در فکر انتقام بود و از اسرائیل خواست تا محاصره غزه را تشدید کند. هر چند این محاصره کمکم به جنگ خونین 22 روزه غزه منجر شد، اما مقاومت جانانه حماس و دیگر جنبشهای مقاومت در غزه در برابر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی و افشای نقش رهبران بلندپایه فتح در این جنگ، رسوایی تازهای را برای عباس رقم زد.
همراهی مردم غزه با حماس و عدم اعتراض آنها به شرایط سخت کنونی نشان دهنده آن است که پیروز فعلی در صحنه سیاسی و اجتماعی فلسطین جنبش مردمی حماس است که بر کمکهای مردمی تکیه دارد. حماس در حالی که هشت ماه پس از جنگ هنوز نتوانسته ویرانیهای ناشی از این جنگ را به علت محاصره اعمال شده ترمیم کند، اما به دلیل سلامت اخلاقی و سیاسی رهبران این جنبش همچنان محبوب مردم هستند.
فتح نیز که نتوانسته از مذاکرات دراز مدت خود با رژیم صهیونیستی ردایی با قامت مردم زجر کشیده فلسطین بدوزد، تلاش دارد تا چهره خراب خود را در نزد افکار عمومی اصلاح کند. اما با تبدیل شدن دستگاه امنیتی محمود عباس به عامل اسرائیلیها و اقدامات آنها در ترور و دستگیری مبارزان فلسطینی و تحویل آنها به همتایان اسرائیلی خود تنفر شدید مردمی را از آنها به دنبال داشته است.
اقدام سران این جنبش به خصوص عباس در برگزاری ششمین کنگره داخلی الفتح در اراضی اشغالی فلسطین و کنار زدن رهبران پرنفوذ و قدیمی فلسطینی مانند فاروق قدومی به همراه افشای حفاظت فیزیکی از عباس و دحلان در خلال برگزاری نشست توسط سازمانهای امنیتی اسرائیلی، چهره عباس و فتح را بیش از پیش خراب کرد.
در حال حاضر آنچه مشخص است حماس با تکیه بر اعتقادات ملی و میهنی خود که همان آزادی فلسطین است همچنان محبوبتر از فتح و رهبران آن است .
همشهری جمعه